".Mozart, Beethoven, and Chopin never died. They simply became their music"
به این فکر میکردم که لطفی اگر امروز «بود» تولد 70 سالگیاش را جشن میگرفتیم، اما لطفی «هست»، او جایی نرفته و تبدیل به موسیقیاش شده است. چطور میتوان لطفی را فراموش کرد وقتی زخمههای پرقدرتش را هنوز میتوان شنید؟ وقتی لطفی ساز میزند، دستش مانند دستی ست که به اعماق تاریخ یک مملکت میرود و ریشههایش را چنگ میزند و بیرون میکشد...
لطفی هنوز هست و اتفاقاً زندهتر از همیشه است، هر روز که میگذرد لطفی زندهتر و صدای سازش رساتر میشود. اما شاید درک نشدن این حضور معنوی باشد که موسیقی ایران و گوش موسیقایی ایرانیان را به ساز هر کس و ناکس سپرده و جرأت اظهار نظر درباره آن را به هر مفتی و محتسب داده است.
تولد هفتاد سالگی قلندر موسیقی ایران، قافلهسالار عشق، استاد محمدرضا لطفی بر موسیقی این سرزمین و ما مبارک.
دانی که چنگ و عود چه تقریر میکنند
پنهان خورید باده که تعزیر میکنند
گویند رمز عشق مگویید و مشنوید
مشکل حکایتیست که تقریر میکنند
(سه تار و آواز لطفی)
- فایل زیر بداههنوازی تار لطفی در سفارت آلمان در سال 59 است. اجرایی که به خاطر ممانعت نیروهای انقلابی لطفی چند ساعت دیر به محل رسید و شاید زخمههای سنگین و خشن تأثیر همین اتفاق باشد...
اجرایی که بعدها تحت عنوان «عشق داند» با همراهی آواز استاد شجریان منتشر شد...
عاقلان نقطهی پرگار وجودند ولی
عشق داند که در این دایره سرگردانند
برچسب : نویسنده : 6diazpamf بازدید : 161